روستای طاق دامغان

Saturday, June 17, 2006

مراسم ازدواج در روستا


در طاق و برخی از روستاهای دامغان مرسوم بوده که پس از بيرون آمدن داماد از حمام او را سوار اسب کرده و بر سر او کلاه شاپو می گذاشتند. داماد با اسبش از روستا فرار می کرد و تعدادی از جوانان (سوار بر اسب) تعقيبش می کردند و سعی می کردند که در حين حرکت کلاه داماد را از سرش بردارند اگر يکی از جوانان موفق به انجام اين کار می شد، برای او افتخاری محسوب می گشت اما برای داماد سرشکستگی ايجاد می کرد. داماد بايد تعقيب کنندگان را پشت سر می گذاشت و به خانه عروس می رفت و در آنجا مراسم عروسی با جشن و پايکوبی ادامه می يافت.
در شب عروسی مراسم شواش (شا باش) برگزار می شد، در اين مراسم هر يک از نزديکان عروس يا داماد وجهی را به عنوان پيشکش توی بقچه داماد می ريختند و جارچی نام هديه دهنده را با صدای بلند اعلام می کرد و مردم برای او کف زده و اظهار شادمانی می کردند.
مراسم عروسی با اجرای نمايش و سياه بازی تا پاسی از شب ادامه می يافت عموماً داستان اين نمايش ها درباره فرد فقير يا سياه چرده ای بود که به خواستگاری دختری زيبا و ثروتمند می رفت و پس از يک سری کشمکش که در متن نمايشنامه گنجانده شده بود، به آرزوی خود می رسيد. در اين نمايش ها جنبه ای از آرزوهای پنهانی طبقه متوسط و ضعيف جامعه نيز نهفته بود. در حين اجرای مراسم ، پيران فاميل به ملاقات عروس و داماد می آمدند و هر يک جداگانه مديحه ای (اکثراً رباعی و دو بيتی) خوانده و برای آن دو آرزوی خوشبختی و سلامتی می کردند.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home